غمکده یاس

**داســـــــتان تنهایی من ورویـــــــــــــــــــــا**

غمکده یاس

**داســـــــتان تنهایی من ورویـــــــــــــــــــــا**

 

نظرات 40 + ارسال نظر
هیوا دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 05:20 ب.ظ http://dirtylove.persianblog.ir

سلام عزیزم.
وب جدید مبارک .
خیلی عالی شده.
تبریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک
امیدوارم موفق باشی

ممنونم هیوا جان

مشکی02 دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:44 ب.ظ

ممنون مشکی جان

کلانتر سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:17 ق.ظ

سسسسسسسسسسسسسلام امیدوارم که خودت و خانواده ات خوب و خوش و سلامت باشین ابجی وب خیلی قشنگی داری حتما این رو ادامه بده نصفه ولش نکن از بچه های که میام بازدید میکنن نظر بگیر حتما ببین چه بخشهای کم داره اضافه کن همیششششششه مووووووووووفق و سربلند باشششششششی ابجی مواظب خودت باش

ممنونم داداش کلانتر و چشم از بازدید کنندگان میخوام که نظراتشونو

واسه بهتر شدن وبلاگم بهم بگن بازم ممنون که بهم سر زدی

مریم سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:22 ب.ظ http://www.baranmehr.blogfa.com

سلام عزیزکم
از خوندن مطلبت دلم گرفت
خیلی خوبه که میخوای برای رویات بنویسی سعی کن فقط از دردات نگی بلکه از شادی هات هم براش حرف بزن بذار از همین طریق شادی به دل مهربونت پا بذاره ومطمئن باش رویا با توست و صدات رو میشنوه اشک هات رو با سر انگشت مهربونیش پاک میکنه حتی اگر حضور فیزیکی نداشته باشه و تو نبینیش
عزیزم موفق باشی و شاد

ممنونم مریم جون که بهم سر زدی چشم سعی میکنم از خاطرات خوشم با رویا رو هم واستون بگم

بیگانه سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 05:57 ب.ظ

غریب مادرم دردت بجانم

نگرچشم ترم دردت بجانم



بسوی دوست رفتی شادوخرم

غریب مادرم دردت بجانم



بدل افکنده ای آتش زهجرت

غریب مادرم دردت بجانم



غم هجران چه سنگین است بردل

غریب مادرم دردت بجانم



بدوران غمت بایدبگویم

غریب مادرم دردت بجانم



دلم پردردوآهم آتشین است

غریب مادرم دردت بجانم



دل سنگ ازفراقت موم گشته

غریب مادرم دردت بجانم



دراین غمخانه هردم بایداین گفت

غریب مادرم دردت بجانم



تورامادربهشت عدن جایست

غریب مادرم دردت بجانم



مرادوزخ بودفردوس بی تو

غریب مادرم دردت بجانم



مرادنیاچه پردردست بی تو

غریب مادرم دردت بجانم



دوچشم خیس وپراشکم نگه کن

غریب مادرم دردت بجانم



عنان وصل راهجرم بدربرد

غریب مادرم دردت بجانم







ممنون بیگانه جان شعرت قشنگ و دلنشین بود حتما از دلت اومده بود که به دل نشست ممنونم که یادی از من کردی

fardin سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:09 ب.ظ http://www.man-tanha-khoda.blogfa.com

salam doste khobam webloge jadideto behet tabrik migam...ye webloge ziba baraye hame royahaye ziba o bihamta o mehrabon o delsoz o fadakar ke kheyliyamon gadreshono nemidonim...yas doste khobam payande bashiiii osarboland dar panahe hag...bazam be webloge zibat sar mzianam

ممنونم دوست مهربونم وبازم در انتظار دوباره دیدنت لحظه شماری میکنم

یار مهربون سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:07 ب.ظ

زمانی که متولد شدم یکی تو گوشم گفت تا آخر عمر با تو هستم!



خندیدم و گفتم:تو کی هستی؟ گفت :غـــــم و تنهایی



یار مهربونم خدا نکنه کسی مثل من تنها بشه وامیدوارم که غم

وتنهایی هیچ وقتخونه دل هیچ کس رو پیدا نکنن

بیگانه مهربون سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:09 ب.ظ

دوستم نداشت .

دروغ میگفت.

هربار که بسراغم می آمد با گریه میگفتم راستش را بگو اگر مهر بدیگری داری .

ترا میبخشم .

هربار میخندید و میگفت جز تو مهر بکسی ندارم.

تا اینکه یک روز گریه کنان بسراغم امد گفت مرا ببخش بتو دروغ گفتم .

مهر بدیگری دارم.

لبخند تلخی زدم و گفتم :

من هم بتو دروغ گفتم.

ترا نمیبخشم

بیگانه مهربان تو هم مثل من دلی پر درد داری امیدوارم که دل تو هم خونه شادیها باشه ممنونم که بهم سر زدی بازم بیا

بیگانه مهربون/علیرضات سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:01 ب.ظ


زنم از دیده بر دل روی مادر
منم مست کمان ابــروی مادر
گل از خجلت نقابی بر رخش زد
چو آمد عطر مشکین بــوی مادر
ز رنج بی حد و این خرمن غم
سپیدی خیمه زد بر موی مادر
به پروازم به دشت آرزوها
روم از بیکران ها سوی مادر
بسی آواره گشتم سوی هر کوی
ندیدم خوش تر از این خوی مادر
هزاران روی و لعل لب چه خواهم
چو دارم روی این دل جوی مادر
ز هر خار مغیلش گر رسد زخم
به تیماری روم بر کوی مادر
اسیری گشته ای ای طفل امید
اسیری در خم گیسوی مادر

بازم ممنونم که به دیدنم اومدی

یار مهربون سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:05 ب.ظ


مادر است چشم و چـــــراغ زندگی
مادر است سرچشــــــمه آزادگی

مادر است تصویر عشق و عاشقان
مادر است نقـــــــــش بلند جاودان
مادر است مقصــود هست و بود ما
مادر است بالاترین موجــــــــودِ ما
مادر است آمـــــــــــــوزگار معرفت
مادر است یک عالمـــی از موهبت
مادر است در مهــــــربانی بی مثل
مادر است مهــر و وفایش یک بغل
مادر است خورشید در کون و مکان

یار مهربونم هیچ وقت فراموشت نمیکنم ممنونم

بیگانه مهربون/یار مهربون سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:11 ب.ظ


زنم از دیده بر دل روی مادر
منم مست کمان ابــروی مادر
گل از خجلت نقابی بر رخش زد
چو آمد عطر مشکین بــوی مادر
ز رنج بی حد و این خرمن غم
سپیدی خیمه زد بر موی مادر
به پروازم به دشت آرزوها
روم از بیکران ها سوی مادر
بسی آواره گشتم سوی هر کوی
ندیدم خوش تر از این خوی مادر
هزاران روی و لعل لب چه خواهم
چو دارم روی این دل جوی مادر
ز هر خار مغیلش گر رسد زخم
به تیماری روم بر کوی مادر
اسیری گشته ای ای طفل امید
اسیری در خم گیسوی مادر

میدونم که تو هم مثل من درد بی مادری رو کشیدیه

اما امیدوارم که درد عزیز نبینی

یار مهربون چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:06 ب.ظ

من عزیزم رو هم از دست دادم و لی میگم: خدا یا به داده و نداده و گرفته ات شکر.
که داده ات نعمت و نداده ات حکمت و گرفته ات امتحان.
باید در فراق این عزیزان صبر پیشه کرد و درد را تحمل نمود.
خداوند روحشان را شاد و قرین رحمتشان گرداند
الهی هیچ پدر و مادری داغ فرزند نبیند.

ان شاالله که هیچ وقت تو هم داغ نبینی و خدا ژدر و مادر تو هم بیامرزد

اره به داده های خدا شکر و به نداده هاشم بازم شکر

من ناشکر نیستم و نبودمه اما خوب دلم که میگیرهمجبورم میکنه که

بیام و واسه شما ها درد دل کنم ببخشید که ناراحتتون میکنم

شرمنده چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:33 ب.ظ

[:S012:کاش بیایم برای بی پناها سایبون باشیم
با دلای شکسته کمی مهربون باشیم
کاش بیایم به باغبونا کمی حرمت بذاریم
احترام دلای شکسته رو نگه داریم
کاش به مهربونترا دین مون وادا کنیم
سهم خوشبختی مون رو وقف بزرگترا کنیم
کاش یه کاری بکنیم که خستگی ها در بشه
مرهمی بشیم که زخم آدما بهتر بشه
کاش که شاخه ی درخت زندگی رو نشکنیم
هفته ای یه بار به باغبونامون سر بزنیم
کاش که پاک کنیم تمام اشکایی که جاریه
خوب نگه داریم چیزی که واسه یادگاریه
کاش دس پرنده های بی پناه و بگیریم
توی آسمون بریم دامن ماه و بگیریم
کاش با مهربونی مون غصه ها رو کم بکنیم
رشته های عشق رو تا همیشه محکم بکنیم
کاش بنشینیم پای صحبت اونا که بی کسن
اگه درد دل کنن به آرزشون می رسن
کاش تو عصری که همش سنگیه و آهنیه
بگیم از چیزایی که خوبه ولی رفتنیه
کاش هنوز دیر نشده قدر هم و خوب بدونیم
نکنه دیر بشه تا ابد پشیمون بمونیم
کاش که این یه جمله هیچ موقع ز یادمون نره
آدمی چه بد باشه چه خوب باشه مسافره]



ممنونم که اومدی اما چرا شرمنـــــــــــده

م.ن دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:58 ق.ظ


«رباعی»


بنگر که چگونه من فراموش شدم

در ظلمت کوچه های خاموش شدم

بنگر که درین سرای آواره ی شهر

با مردن سایه ام سیه پوش شدم

باید بدونم کی هستی تا بتونم جوابتو بنویسم

فکر نمیکنم برات مهم باشه دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:11 ب.ظ

لالالالا نخواب سرما تو راهه

همیشه عمرخوشبختی کوتاهه

لالالالا نخواب سخته جدایی

کمر خم میشه زیر بی وفایی

تو بیدار باش همه تو خواب نازند

برای کی بخونم پس لالایی؟

لالالالا نخواب تنهایی درده

اگه طولانی شه مثل یه مرگه

اگه چشم انتظار باشی که هیچی

دروغ میگی به دل که برمی گرده

لالالالا نخواب اشکت زلاله

مثل بارون پای نخل وصاله

لالالالا نخواب دنیا خسیسه

واسه کمتر کسی خوب می نویسه

یکی لبهاش همیشه غرق خندس

یکی پلکاش تو خوابم خیس خیسه

بذار من تصمیم بگیرم ببینم واسم مهم هست یا نه

م.ن دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:05 ب.ظ


میدونم که فهمیدی من کی هستم . پس لزومی نداره که تصمیم بگیری.

۰۰۰۰ سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:02 ب.ظ

انسان عزیزانش رو فراموش نمیکنه ُ بلکه تنها به ندیدنشون عادت میکنه.
لیمو خوردی ترش کردی مرا فراموش کردی
[:S003

...... سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:56 ب.ظ

..... چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:53 ق.ظ



دلم گرفته از آدمایی که میگن دوست دارم

اما معنیشو نمیدونن ...

از آدمایی که میخوان مال اونا باشی

اما خودشون مال تو نیستن ...

از اونایی که زیر بارون برات میمیرن

اما وقتی که آفتاب میشه همه چی یادشون میره ..

خدایا میشنوی!میشنوی! این آهنگ پایان من است

...... چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:16 ب.ظ

سکوت بهترین پاسخ هست.

موافقــــــــــــــــــم با حرفت ناشناس

[ بدون نام ] چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:18 ب.ظ

روزی دروغ به حقیقت گفت : مــــیل داری باهم به دریـــا

برویم و شنـــا کنیم ، حقیقــت ساده لــوح پذیرفت و گول

خورد . آن دو با هم به کنار ساحل رفتند ، وقتی به

ساحل رسیدند حقیقت لباسهایش را در آورد . دروغ

حیلــــه گـــر لباسهای او راپوشید و رفت . از آن روز

همیشه حقیقت عــــریان و زشت است ، اما دروغ در

لبــــــاس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان می شود
امیدوارم هیچکی دروغش تو لباس حقیقت نباشه.




اره همیشه حقیقت زشته و دروغ در لباس حقیقت زیبا جلوه میده

!!! پنج‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:05 ب.ظ

درسته کوچولو

چی درسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

؟؟؟؟ پنج‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:36 ب.ظ

ای کاش..................
کمی صداقت داشتیم تو حرفامون . وهمدیگر رو درک میکردیم.
افسوس ...................
فقط به خودمون فکر میکنیم. همین و بس
شاید حقیقت وجود داشته باشه اما برای عده ای تلخ هست.
چشاشون رو بسته اند و دروغ رو حقیقت میپندارند و از حقیقت میگریزند. ای دل غافل...................
یادش بخیر اون زمونا.............
خدایا شکرت به خاطر همه چیز...
داشته و نداشته
که داشته ام نعمتی و نداشته ام حکمتی بوده

منم با حرفت موافقم



خدایا شکرت به خاطر همه چیز...
داشته و نداشته
که داشته ام نعمتی و نداشته ام حکمتی بوده

!!!! دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:44 ق.ظ

بغلی از گل سرخ



همه را دسته کنم تا بسازم



سبدی از پر طاووس سپید



تا که تقدیم کنم به عزیزی که دلم می خواهد

*******

در میان خوب رویان خوب روی من توئی



گر نترسم از خدا گویم خدای من توئی

*******

ناز این اندام نازت نازم ای ناز آفرین



ناز داری ناز نکن نازت بنازم نازنین

*******

به تو عادت کرده ام مثل گلبرگی به شبنم



مثل مجروحی به مرهم مثل عاشقی به غربت



لحظه در لحظه عذاب لحظه های من بیتو



تجربه کردن مرگ زندگی کردن بیتو

*******

هر چه گوئی آخری دارد به غیراز حرف عشق



کین همه گفتندو پایان نیست این افسانه را

*********

نگاهت را نمی خواهم نه با مایی نه بی مایی



ز کارت حیرتی دارم نه با جمعی نه تنهایی

*********

ای که گفتی عشق را درمان به هجران کرده اند



کاش می گفتی که هجران راچه درمان کرده اند

*********

ای که از یار وفامی طلبی یار کجاست



همه یارند ولی یار وفادار کجاست

*******

٪٪٪!!! دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:50 ق.ظ

خدایا

به قاصدک بیاموز ، دوست بدارد کسانی را که دوستش ندارند

گریه کند برای کسانی که هیچگاه غم او نمی خورند

لبخند بزند به کسانی که هرگز تبسمی به صورتش ننواختند

خدایا به قاصدک دعا کردن را بیاموز

تا دعا کند در حق کسانی که قلبش را شکستند

خدایا به قاصدک بیاموز که بیش از طلب همدردی ، همدردی کند

بیش از آنکه او را بفهمند دیگران را درک کند

خدایا به قاصدک بیاموز که تنها از تو بخواهد ...

خدایا همواره با قاصدک بمان و تنهایش مگذار

بگذارقاصدک نخی به انگشتانش ببندد تا هرگز فراموشت نکند

که آرامش دل قاصدک تنها با یاد تو میسر است

!!! دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:55 ق.ظ

بی اجرو مزد کس نکندکارهیچکس

کالای مفت نیست به بازار هیچکس


هرکس که یارتوست کند فکر سود خویش

بیهوده کس نشود یار هیچکس


آزاد هرکه نیست زهر بند شاد نیست

هرگز کسی مباد گرفتارهیچکس


ازهول مرگ ترس طلبکار بدتراست

در زندگی مباش بدهکارهیچکس


تا پی نبرده ای که دلش با زبان یکی است

دل خوش مکن به گرمی گفتار هیچکس



حالت بدوش هیچکس بار خود من

یا شانه هم تهی مکن از بار هیچکس

٬٬!!! دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:01 ق.ظ

آرزویم این است:

نتراود اشک در چشمان تو٬هرگز

مگر از شوق زیاد

نرود لبخند از عمق نگاهت٬هرگز

و به اندازه ی هر روز٬هر لحظه ٬تو عاشق باشی

عاشق آنکه تو را می خواهد

وتو را دوست بدارد٬به همان اندازه!

که دلت می خواهد.

پ.ش دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 ب.ظ


ای که از یار وفامی طلبی یار کجاست



همه یارند ولی یار وفادار کجاست
دیگه خسته شدی از جواب دادن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آره خسته شدمه

م.ل سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:51 ق.ظ

فرشتگان از خدا پرسیدن: خدایا تو که بشر رو آنقدر دوست داری چرا غم را آفریدی ؟ خدا گفت : غم را به خاطر خودم آفریدم چون این مخلوقه من تا غمگین نباشد به یاد خالقش نمی افتد .از این که بیاد خدا هستی خوش حالم

ممنونم

!!! چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:49 ق.ظ

خدا یا شکر

/// چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:51 ق.ظ

خدا یا شکر به خاطر همه چی

۲۵۴ پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:59 ب.ظ


خدایا آنــگونه زنــده ام بــدار که نشــکند دلی از زنــده بودنم

و آنــگونه بمیــران که کـسی به وجــد نیاید از نبــودنم



آخه چرا؟

پ.ش جمعه 1 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:06 ق.ظ

ای اشک ، آهسته بریز که غم زیاد است / ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است
امروز کسی محرم اسرار کسی نیست / ما تجربه کردیم ، کسی یار کسی نیست .

!!! جمعه 1 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:54 ق.ظ

بیخبر از حال همدیگر خوابیدن چه سود

بر مذار مردگان خویش نالیدن چه سود

زنده را تا زنده است بایدبه فریادش رسید

ورنه بر سنگ مذارش اب پاشیدن چه سود

گر نرفتی خانه اش تا ز نده بود

خانه ی صاحب عزا تا صبح خوابیدن چه سود

گر نبپرسی حال من تا زنده ام

بعد از مرگم اشک نالیدن چه سود

زنده را در زندگی قدرش بدان

ور نه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود


.... جمعه 1 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:57 ب.ظ

اگه فاصله افتاده ، اگه من با خودم سردم

تو کاری با دلم کردی که فکرشم نمی کردم

چه آسون دل بریدی از دلی که پای تو گیره

که از این بدترم باشی واسه تو نفسش میره

نمی ترسم اگه گاهی دعامون بی اثر میشه

همیشه لحظه ی آخر خدا نزدیکتر میشه

تو رو دست خودش دادم که از حالم خبر داره

که حتی از تو چشماشو یه لحظه بر نمیداره

مریضم کرده تنهایی، ببین چه سرد و خاموشم

من انقدر اشک می ریزم که برگردی به آغوشم

تو امید منی اما داری از دست من میری

با دستای خودت داری همه هستیمو میگیری

دعا کردم تو رو بازم با چشمی که نخوابیده

مگه می زاره دلتنگی مگه گریه امون میده

چه تلخه تو همون باشی که تنهائیمو می سازه

یه چیزی جا بزار اینجا منو یاد تو بندازه

صدا کن اسممو شاید از این کابوس برگردم

تو کاری با دلم کردی که فکرشم نمی کردم

حسابش رفته از دستم شبایی رو که بیدارم

شاید از گریه خوابم برد درارو باز می زارم

علیرضا/ش شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:03 ق.ظ


Interview with god
گفتگو با خدا
I dreamed I had an Interview with god
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم .
So you would like to Interview me? "God asked."
خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی ؟
If you have the time "I said"
گفتم : اگر وقت داشته باشید .
God smiled
خدا لبخند زد
My time is eternity
وقت من ابدی است .
What questions do you have in mind for me?
چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی ؟
What surprises you most about humankind?
چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟
Go answered ….
خدا پاسخ داد ...
That they get bored with childhood.
این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند .
They rush to grow up and then long to be children again.
عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند .
That they lose their health to make money
این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند.
And then lose their money to restore their health.
و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند .
By thinking anxiously about the future. That
این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند .
They forget the present.
زمان حال فراموش شان می شود .
Such that they live in neither the present nor the future.
آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال .
That they live as if they will never die.
این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد .
And die as if they had never lived.
و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند .
God's hand took mine and we were silent for a while.
خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم .
And then I asked …
بعد پرسیدم ...
As the creator of people what are some of life's lessons you want them to learn?
به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی اززندگی را یاد بگیرند ؟
God replied with a smile.
خدا دوباره با لبخند پاسخ داد .
To learn they cannot make anyone love them.
یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد .
What they can do is let themselves be loved.
اما می توان محبوب دیگران شد .
learn that it is not good to compare themselves to others.
یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند .
To learn that a rich person is not one who has the most.
یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد .
But is one who needs the least.
بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد
To learn that it takes only a few seconds to open profound wounds in persons we love.
یاد بگیرن که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم .
And it takes many years to heal them.
و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد .
To learn to forgive by practicing forgiveness.
با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرن .
To learn that there are persons who love them dearly.
یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند .
But simply do not know how to express or show their feelings.
اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند .
To learn that two people can look at the same thing and see it differently.
یاد بگیرن که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند .
To learn that it is not always enough that they are forgiven by others.
یاد بگیرن که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند .
They must forgive themselves.
بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند .
And to learn that I am here.
و یاد بگیرن که من اینجا هستم .
Always
همیشه

اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست
او جانشین همه نداشتنهاست

ممنونم

علیرضا/ش شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:00 ب.ظ

اربعین حسینی تکرار یاد و خاطره حماسه سازان کربلاست
سلام بر حسین و اربعینش، سلام بر اربعین و زائرانش! و سلام بر اندوه های دل آنان که به سوغات بر مزار کشتگان، عشق بردند و به مویه نشستند. به شوق زیارت صحن و سرای جان فزایت، اربعین شهادتت را به سوگ می نشینیم، یا حسین!

اربعین از رازهای هستی است و اربعین حسین (ع) روز بسط لطف اوست بر پیروان و دوستدارانش. و در مقام حسین (ع) همین بس که در زیارت اربعینش خطاب به جدشان محمد مصطفی (ص) و پدر بزرگوارشان حضرت علی (ع) و مادر گرامیشان فاطمه (س) میگوییم که خداوند عزاداری شما را در رثاء حسین (ع) فبول فرماید.

اربعین در فرهنگ عاشورا

در فرهنگ عاشورا، اربعین به چهلمین شب شهادت حسین بن علی(ع) گفته میشود که مصادف با روز بیستم ماه صفر است. از سنتهای مردمی گرامی داشت چهلم مردگان است، که به یاد عزیز فوت شده خویش، خیرات و صدقات میدهند و مجلس یاد بود بر پا میکنند، در روز بیستم صفر نیز، شیعیان، مراسم سوگواری عظیمی را در کشورها و شــــهرهای مختلف به یاد عاشورای حسینی بر پا میکنند. عاشقان و پیروان آن امام، در سحال اســـــرار اربعین به ذکر پرداخته و باران اشکبار چشم خویش را با مظلومیت حسین و یارانش پیوند می زنند. این راه، راه تداوم عشق است و بی گمان هیچگاه بی رهرو نخواهد بود.

نخستین اربعین

در نخستین اربعین شهادت امام حسین (ع)، جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی موفق به زیارت تربت و قبر سید الشهدا شدند. بنا به برخی نقلها، در همان اربعین، کاروان اسرای اهل بیت (ع) دربازگشت از شام و سر راه مدینه، از کربلا گذشتند و با جابر دیدار کردند. البته برخی از مورخان نیز آن را نفی کرده و نپذیرفته اند، از جمله مرحوم محدث قمی در «منتهی الامال» دلایلی ذکر میکند که دیدار اهل بیت از کربلا در اربعین اول نبوده است. به هر حال، تکریم این روز و احیای خاطره غمبار عاشورا، رمز تداوم شعور عاشورایی در زمانهای بعد بوده است.

اربعین و عرفان

اربعین از رازهای هستی، خصوصیت عدد چهل و اسرار نهفته در آن براى ما روشن نیست. البته چه بسا، با توجه به ویژگى ‏هاى انسان، «چهل بار» تکرار یک رفتار پسندیده موجب ملکه معنوى و تعمیق آن رفتار و قابلیت نزول فیض خاص خداوند مى ‏شود. در فرهنگ اسلامى هم عدد چهل (اربعین) جایگاه ویژه اى دارد. چله نشینى براى رفع حاجات، حفظ کردن چهل حدیث، اخلاص چهل صباح، کمال عقل در چهل سالگى، دعا براى چهل مؤمن، از این نمونه هاست.

آمده است که چون حضرت موسی (ع) را قابل استماع کلام بی واسطه خداوند میکردند چهل روز به خلوت فرستادند و خداوند فرمود: «... و اذا واعدنا موسی اربعین لیله »

پیامبر حکیم (ص) فرمود:

« من اخلص لله اربعین یوماً فجر الله ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه»: هر کس چهل روز فقط براى خداوند تعالى اخلاص چشمه های خداوند ورزد حکمت را از قلبش بر زبانش جارى مى‏ سازد.»

صاحب مرصاد العباد، عارف نامی نجم الدین شیرازی نیز گفته است: "و عدد اربعین را خاصیتی است در استکمال چیزها که اعداد دیگر را نیست." چنانکه در حدیث صحیح آمده است:

ان خلق احدکم بجمع فی بطن امه اربعین یوما ثم یکون علقه مثل ذلک.

و خواجه علیه السلام ظهور چشمه های حکمت از دل بر زبان را اختصاص اخلاص اربعین صباحا فرموده است، و حوالت کمال تخمیر طینت آدم علیه السلام به اربعین صباحا کرد و از این نوع بسیار است."

ممنونم از مطالب جالبتون اربعین بر شما و خانواده محترمتون هم تسلیت باد

علیرضا/ش یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:21 ق.ظ


I am thankful for the husband who snoser all night, because
that means he is healthy and alive at home asleep with me

خدارا سپاس که تمام شب صدای خرخر
شوهرم را می شنوم . این یعنی او
زنده و سالم در کنار من خوابیده
است.

————————

I am thankful for the taxes that I pay , because it means
that I am employed.

خدا را سپاس که مالیات می پردازم
این یعنی شغل و در آمدی دارم و
بیکار نیستم.

——————————-

I am thankful for the clothes that a fit a little too snag
, because it means I have enough to eat.

خدا را سپاس که لباسهایم کمی برایم
تنگ شده اند . این یعنی غذای کافی
برای خوردن دارم.

——————————-

I am thankful for weariness and aching muscles at the end
of the day, because it means I have been capable of working hard.

خدا را سپاس که در پایان روز از
خستگی از پا می افتم.این یعنی توان
سخت کار کردن را دارم.

بقیه در ادامه


I am thankful for a floor that needs mopping and windows
that need cleaning , because it means I have a home.

خدا را سپاس که باید زمین را بشویم
و پنجره ها را تمیز کنم.این یعنی من
خانه ای دارم.

——————————-

I am thankful for the parking spot I find at the farend of
the parking lot, because it means I am capable of walking
and that I have been blessed with transportation.

خدا را سپاس که در جائی دور جای
پارک پیدا کردم.این یعنی هم توان
راه رفتن دارم و هم اتومبیلی برای
سوار شدن.

——————————-

I am thankful for the noise I have to bear from neighbors ,
because it means that I can hear.

خدا را سپاس که سرو صدای همسایه ها
را می شنوم. این یعنی من توانائی
شنیدن دارم.

——————————-

I am thankful for the pile of laundry and ironing, because
it means I have clothes to wear.

خدا را سپاس که این همه شستنی و اتو
کردنی دارم. این یعنی من لباس برای
پوشیدن دارم.

——————————-

I am thankful for the alarm that goes off in the early
morning house, because it means that I am alive.

خدا را سپاس که هر روز صبح باید با
زنگ ساعت بیدار شوم. این یعنی من
هنوز زنده ام.

——————————-

I am thankful for being sick once in a while , because it
reminds me that I am healthy most of the time.

خدا را سپاس که گاهی اوقات بیمار می
شوم . این یعنی بیاد آورم که اغلب
اوقات سالم هستم.

——————————-

I am thankful for the becoming broke on shopping for new
year , because it means I have beloved ones to buy gifts for
them.

خدا را سپاس که خرید هدایای سال نو
جیبم را خالی می کند. این یعنی
عزیزانی دارم که می توانم برایشان
هدیه بخرم.

——————————-

Thanks God Thanks God Thanks God

خدارا سپاس…خدارا سپاس…خدارا سپاس

خدا را سپاس که زنده ام و میتوانم جواب مهر ومحبت همه شما دوستای عزیزم را بدهم

علیرضا/ش دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:41 ق.ظ

میوه چه درختى هستید؟!


(26 تیر تا 4 مرداد) (25 دی تا 3 بهمن) درخت سرو (اعتماد به نفس)

فردی با توان و قدرت فوق العاده، کسی که می داند چطور خود را با شرایط مختلف در زندگی وفق بدهد. هدایای غیر منتظره را دوست دارد و از سلامتی بدنی برخوردار است. خجالتی نیست و اعتماد به نفس دارد. سخنرانی برجسته، فردی مصمم و با اراده، کمی عجول و بی طاقت و دوست دارد که دیگران را تحت تأثیر قرار بدهد. با استعداد، سخت کوش و اغلب خوش بین است و قادر است سریع تصمیم بگیرد.


(1 تا 10 فروردین) (4 تا 13 مهر) درخت زبان گنجشک (حساسیت)

سرشار از جذابیت، با نشاط و سرزنده است و دوست دارد توجه دیگران را به خود جلب کند. عاشق زندگی، فعالیت و حتی پیچیدگی ها است. مستقل، خوش سلیقه، پراحساس، یار و هم صحبتی خوب است. کسی که تمایل به عفو و گذشت ندارد.


(24 خرداد تا 4 تیر) درخت سیب (عشق)

فردی آرام، گاهی اوقات خجالتی، بسیار جذاب و دلربا با رفتاری مناسب و سنجیده، ماجراجو و بی باک، حساس و ... دوست دارید که دیگران را دوست داشته باشید و سایرین هم شما را دوست داشته باشند. با وفا، حساس و بسیار بخشنده و با استعداد. شما عاشق بچه ها هستید.


(25 اردیبهشت تا 3 خرداد) (22 آبان تا 1 آذر) درخت ون (بلند پروازی)

فوق العاده جذاب، پرانرژی، خودجوش و پر مسئولیت هستید. انتقاد را دوست ندارید. جاه طلب، بلند پرواز، باهوش، مستعد و قابل اطمینان هستید. به پول اهمیت می دهید. خواستار توجه از سوی دیگران هستید و به پشتوانه و حمایت احساسی نیاز دارید.


(22 آذر تا 1 دی) درخت راش (خلاقیت)

فردی با سلیقه، کسی که به ظاهر خودش اهمیت زیادی می دهد. یک برنامه ریز خوب برای زندگی و کار و مسائل اقتصادی، فردی که بدون لزوم بی گدار به آب نمی زند. منطقی و مونس و یاری بی نظیر در زندگی به شمار می روید.


(15 تا 24 اردیبهشت) (12 تا 21 آبان) درخت شاه بلوط (درستکاری)

هیکل و اندامی خارق العاده، پرابهت، حس عدالت خواهی بالا، یک طراح و سیاستمدار است. به راحتی آزرده خاطر می شود. بسیار حساس، کوشا، گاهی اوقات برتر از دیگران عمل می کند و گاهی در ارتباطات خود با سایرین سوء تفاهم برایش بوجود می آید. خانواده مدار و از لحاظ فیزیکی روی فرم است.


(14 تا 23 مرداد) (9 تا 18 بهمن) درخت سدر (وفاداری)

فردی قوی، عضلانی، انعطاف پذیر، کسی که آنچه زندگی به اجبار به او می دهد می پذیرد و اما لزوماً آن را دوست ندارد. سعی می کند ساده و خوش بین باشد. دوست دارد از نظر مالی مستقل عمل کند. مهربان و عاطفی، از تنهایی متنفر، با وفا و گاهی اوقات هم به زودی عصبانی می شود. با احتیاط، تحصیل علم و دانش و کمک به دیگران را دوست دارد.


(16 تا 25 تیر) (12 تا 24 دی) درخت نارون (بزرگواری)

قیافه و ظاهری خوب دارد و در پوشیدن لباس خوش سلیقه است. تقاضا و خواسته های او در حد اعتدال است. کم ادعا است و اشتباهات را فراموش نمی کند. با نشاط و سرزنده است و دوست دارد راهنمایی بشود، اما نه اینکه از دیگران اطاعت کند. شریکی درستکار و با وفا و دوست دارد برای سایرین تصمیم بگیرد. بزرگوار و نجیب، سخاوتمند و شوخ طبع و فردی کارآمد است.


(14 تا 23 خرداد) (12 تا 21 آذر) درخت انجیر (حساسیت)

فردی مستقل، درستکار، با وفا که از ضد و نقیض گویی و بحث متنفر است. زندگی و دوستانش را دوست دارد. از بچه ها و حیوانات لذت می برد. اجتماعی و شوخ طبع است و دوست دارد که بعد از ساعت های طولانی کار سخت استراحت کند و از استعداد هنری و هوش بالایی برخوردار است.


(5 تیر تا 15 تیر) (2 تا 11 دی) درخت صنوبر (رمز و راز)

فوق العاده با سلیقه است و نمی تواند تنش و فشار عصبی را تحمل کند. زیبایی را دوست دارد. گاهی افسرده می شود. سرسخت و لجباز است و به همان نسبت که دوست دارد نزدیکان خود را حمایت و مراقبت کند، با افراد غریبه هم به همان شکل رفتار می کند. نسبتاً کم ادعا، سخت کوش، با استعداد، فداکار، دور از خودپسندی و فردی که دوستان زیادی دارد و بسیار قابل اعتماد است.


(24 شهریور تا 3 مهر) (22 تا 30 اسفند) درخت فندق ( خارق العادگی)

جذاب و گیرا، شوخ طبع، بسیار فهمیده و فردی که می داند چطور روی دیگران تأثیر ماندگار داشته باشد. در امور اجتماعی، فعال، مردمی و اغلب اوقات دمدمی مزاج، درستکار، کمال گرا و در رعایت عدل و انصاف قاضی خوبی است.


(13 تا 22 شهریور ) (11 تا 21 اسفند) درخت لیمو ترش (شک و تردید)

یا هوش و سخت کوش است و آن چه را زندگی به او می دهد می پذیرد. البته بعد از آن که سعی می کند شرایط بد را به خوب تغییر بدهد. از فشارهای عصبی نفرت دارد. از مسافرت و تعطیلات کوتاه لذت می برد. ممکن است خشن به نظر بیاید، اما واقعاً روحی لطیف دارد. همیشه آماده جانفشانی برای افراد خانواده و دوستان است. بسیار بااستعداد است، اما برای استفاده و بهره بردن از آن ها باید زمان پیدا کند. خصلت رهبری بالایی دارد و فوق العاده وفادار است.


(4 تا 13 خرداد) (2 تا 11 آذر) درخت ممرز ( خوش سلیقگی)

زیباست و به اوضاع و احوال و ظاهر خود توجه دارد. خوش سلیقه و فداکار است و زندگی را تا جایی که ممکن باشد راحت می گیرد. زندگی را به سوی منطق و انضباط سوق می دهد. به دنبال مهربانی و تقدیر از دوستان است. تصمیم گیری برای او سخت است و فردی بسیار قابل اعتماد به شمار می رود.


(11 تا 20 فروردین) (14 تا 23 مهر) درخت افرا ( استقلال فکری)

فردی معمولی نیست و سرشار از تصور و خلاقیت و ابتکار، خجالتی و تودار، بلندپرواز و مغرور است. متکی به نفس، به دنبال تجارب جدید و گاهی عصبی است اما حافظه و ذهنی قوی دارد و به آسانی یاد می گیرد و همیشه می خواهد اثری خوب روی دیگران داشته باشد.


(23 شهریور) درخت زیتون (عقل)

عاشق مهربانی و رأفت، منطقی و متعادل است و از خشونت دوری می کند. بردبار و شکیبا، با نشاط و سرزنده، آرام و عادل است و قلبی رئوف و مهربان دارد. از هرگونه بخل و حسادت دوری می کند. عاشق مطالعه است و از معاشرت با افراد آگاه و فرهیخته لذت می برد.


(24 مرداد تا 2 شهریور) (19 تا 30 بهمن) درخت کاج ( صلح و آشتی)

عاشق مصاحبت و شرکت در گفتگوهایی است که به توافق منجر بشود. باید در زندگی آرامش داشته باشد. عاشق کمک کردن به دیگران است و تخیلی پویا دارد. دوست دارد شعر بسازد و به مد علاقه ندارد. همیشه ملاحظه دیگران را می کند. با همه خیلی دوستانه رفتار می کند. احساسات لطیفی دارد و به عاطفه و اطمینان خاطر نیاز دارد.


(1 تا 14 اردیبهشت) (5 تا 13 مرداد) (4 تا 8 بهمن) درخت سپیدار (تردید و عدم ثبات)

جذاب به نظر می آید. با استعداد است. اما اعتماد به نفس بالایی ندارد. در مواقع لزوم بسیار شجاع است و به مهربانی و خوی خوشایند نیاز دارد. بسیار مشکل پسند و غالباً تنها است و طبعی هنرمندانه دارد. هماهنگ کننده خوبی است و به فلسفه علاقمند است. در هر موقعیتی قابل اعتماد است و به طور جدی در امور مشارکت دارد.


(21 تا 31 فروردین) (24 مهر تا 11 آبان) درخت گردو (اشتیاق و شور)

نجیب و با دید وسیع نسبت به جهان، خودجوش و بلندپروازی او نامحدود است. فردی غیرقابل انعطاف، شریکی استثنایی اما بدقلق است. همیشه مورد علاقه نیست اما اغلب تمجید و تحسین می شود. مدیر و باهوش، بسیار پر حرارت اما گاهی اوقات مغرور است.


(3 تا 12 شهریور) (1 تا 10 اسفند) درخت بید مجنون (اندوه)

فردی که دوست دارد از فشارهای روحی دور باشد. زندگی خانوادگی را دوست دارد و سرشار از امید و رؤیا است. جذاب، بسیار مهربان، عاشق زیبایی، با استعداد زیاد در موسیقی، عاشق سفر به نقاط غیرمعمول، خستگی ناپذیر، غیرقابل پیش بینی، درستکار و فردی که می تواند تحت تأثیر قرار بگیرد، اما نه هنگامی که در تنگنا باشد. حس ششم خوبی دارد و عاشق خنداندن دیگران است.



ممنونم از مطلب جالبتون بقیه کامنت هاتونم بر داشتمه تا ازش استفاده کنم ممنونم

ع.ش دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:52 ق.ظ

تنها اروزم اینه که اگه یه روز نبودم بگی

"" اه یادش بخیر ""

---------------

هر کس زخدا می طلبد راحت جانی

من طالب انم که تو بی غصه بمانی

----------------

چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که هیچ بادی نمی ورزد

----------------

به چشمم گفتم برات اشک نریزه

دلم گفت ببار که خاطراتش خیلی عزیزه

------------

پیش هم بودن اگر دیروزها لطفی نداشت ارزش دیروز را امروز باور

ممنونم دستت درد نکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد